اون کیه دستاشو داری . اون کیه که کنارشی؟
اون کیه که تا خود صبح . ستاره ی شبهاش میشی
بی من میخوای بری کجا . کی مثل من دیونته؟
میگی که با من میمونی . دستاش ولی تو دستاته...
هر لحظه دورتر می شدی . مثل یه کوه سخت شدم
حتی تو خوابم ندیدم . یه بار تورو پیش خودم
از من گذشت...اما براش! . چیزی از عشقت کم نزار
تو شبهای تیره و تار . دستاتو تو دستاش بزار
برو ولی این و بدون . عطر تورو میده تَنَم
با خاطراتت لعنتی . آروم و تنها میشکنم...
+ نذر کرده ام صد دور
تسبیح: اهدنا الصراط المستقیم...!
شاید وقتی مرا میبینی
راهت را "کج" نکنی...
پی نوشت :روی دست شب مانده ام، دیگر حتی خواب هم مرا نمیبرد...
قدیه زندگی راهه فاصله بین منوتو
کاش میشد که من ببینم باردیگه اون چشاتو
میسپردم بوسه هامو به پرقاصدک ازعشق
لحظه های باتو بودن داره هرثانیش ارزش
ازچشمم دوری به قلبم نزدیک
بی هم نمیتونیم...
قشنگه دادا مرسی
این پستتو بی نهایت دوست داشتم ...
جانم...
منم کم کم باید شعرامو رو کنم
به به!!
سوم علیک!!!