سیــــــــزده
سیــــــــزده

سیــــــــزده

سیزده...

راه را بر نفس پُلُم کردم
زندگی در تنم که تعطیل است
سفره را با سکوت می چینم
سال هایم بدون تحویل است

مادرم آرزو های خوبی داشت
در جوانی پیر پسر شده ام
دخترِ طالع های نحسم باش
* « سیزده های در به در شده ام »

                        فرجام خیراللهی

* پ.ن : مصرعی از سید مهدی موسوی



سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به دَرم

که به دیوار و درش، تازه کنم عهد قدیم

گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود میگذرم...


استاد شهریار


*سیزدهتون مبارک...

ادامه مطلب ...