سیــــــــزده
سیــــــــزده

سیــــــــزده

*ادامه ی پست سیزدهم رمضان

سلام
همچنان منتظرم کارم درست شه
همچنان درگیرشم
چنتا شیفت قبلم زنگ زدن بهم که باید برم اتاق عمل و آخر شب
هم  برگردم اورژانس و تا صبح بمونم! 
شاکی بودم از همه چی که یکی از بچه های اتاق عمل اومد پیشم 
گفت بیا پیش من، من با بقیه نمیتونم سرو کله بزنم با تو راحتم
قبلش رفته بودم پیش سوپروایزر تا منو دید گفت مقصر خودتی
میخواستی کارتو خوب انجام ندی،گفتم صیر کن من حرف بزنم لااقل!
گفت میدونم چی میخوای بگی دیگه،تقصیر خودته،انقدر خوب نباش،
بخاطر خودت میگم! 
خنده داره،اگه خوب باشی باید بیشتر کار کنی... بیشتر اذیت میشی
جالب بود نه؟  :)

آخرین روز تیر-کوید19


یاد یه متنی افتادم همین اول کاری
میگفت؛ 
سلام
یارو دکتر خوشتیپه گفته به هرکی میرسم نگم سلام
ولی شما که هر کی  نیستی...
سلام!
ساعت آخر کشیکمه، چقـــــــــدر اوضاع قمر در عقربه!
یعنی اگر خودم با چشمای خودم نمیدیدم باورم نمیشد
اوضاع کرونارو میگم، قبلا  بیمارایی که بیخودی و واسه یه
 سرماخوردگی الکی میومدن بیمارستان رو میخواستیم
 بترسونیم که زودتر برن میگفتیم بیمار کرونایی داریم
 تو بخش،تو تورژانس نه ها توی بخش!
نمیدونین با چه ترس و وحشتی میرفتن اما الان وسط
 اورژانس یه بیمار کرونایی کنار تختشون میخوابه و عین 
خیالشون نیست از همون اولش هممون از همین 
میترسیدیم... میترسیدیم عادی شه این بیماری
اما شوخی نداره لعنتی...
 لطفا اگر هر کسی این پست رو اتفاقی هم که شده خوند 
دست کم نگیرتش... سعی کنین تا میتونین فاصله بگیرین
 از کسایی که نمیشناسین...
بیشتر از این در توانم نیست بنویسم و نصیحت کنم:D
 به شدت خوابم میاد و خسته ام
یا علی