خیلی وقتا به این فکر میکردم که چی داشته تو دل بافقی میگذشته که نوشته؛ ”دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست... ” واقعا برام جای سوال بود که آدم باید به کجا برسه همچین چیزی بگه...
این روزا قشنگ حس و حال شاعرو میفهمم و خریدارم،البته ما کجا و حضرت شاعر کجا...
+میترسم، میترسم برسم به بیت آخرت شاعر... حضرت... آقا...
حرف دارما،تموم نشده،روزها و ماه ها اگه حرف بزنم تموم نمیشن ولی کو حس و حال...
پادکست نوشت؛ باید جمع کنیم بریم از این آسایشگاه...!خوبم...!
++بعدا نوشت: ولی ا... عزیزم که تو پیغام خصوصی برام روش های درآمد از وبلاگ رو نوشتی،توف به شرفت که تمومه شوق و ذوقمو کور کردی:/