ترانه هام قدیمی شد . اما هنوز پیش اونی
دستات توی دستاشه و . کاش بدونه نمیمونی
هنوز کنار خاطرات . نشستمو اشک میریزم
خالیه جای عکس تو . کنار من روی میزم
میپیچه عطر پیراهنت . توی این خونه هنوز
زخمت کهنست روی قلبم . ای دل ساده بسوز
آره ای دلم بسوز . تو دیگه تکراری شدی
حلقتو پس داده بهت؟ . به کجا خیره شدی؟
سعید
جمعه 17 خردادماه سال 1392 ساعت 18:15
به قول ِ نجمه زارع : غم که می آید در و دیوار شاعر می شوند ...
+ اون هی بخوره تو سر ِ من حرف که نمی زنی ، بهشم می گی میگه چی شده قضیه چی ِ :|
eeeeeeeeee
خدا نکنه...نزن این حرفو
فدای اون هی گفتنت بشم من داداشی
دور از جون
کجاااااااااااااااااااااااایی توووووووووووووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شقیقت سفیده داری پیر میشی
چقدر اینه حرفاشو ساده میگه
...
وصیت کرده ام بعد از مرگم قلبم را به یکی شبیه به خودم بدهند...!!!
میخواهم بعد از مرگ هم عاشقش بمانم...
ای جان
سلام بی معرفت ...
یه وقت نگی منی وجود داشتماااااا ... . عیبی نداره ... به قول استاد " توقع از کسی دیگه ندارم .... "
هـــــــــا،سلام
چشــــم
حرف نمی زنی نه ؟!
یا ابرفرض!!!!